اول. صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ماه ۹۵، اهالی تهران، سوز زمستانی هوا را با بوی دودی غیرمعمول استشمام کردند. برج بلند آهنی موسوم به “ساختمان پلاسکو” در اتفاقی غیرمنتظره، دچار حریق شده بود و شعلههای آتش از این ساختمان که روزگاری مرتفعترین سازهی شهر تهران بود زبانه میکشید.
هنوز زمانی از حادثه نگذشته بود که تصاویر دلخراش در رسانهها و فضای مجازی به سرعت منتشر شد و افکار عمومی جامعه را به شدت ملتهب و نگران کرد. در این میان، دقایقی بعد از وقوع حادثه، گروههای امداد و نجات، عملیات امداد، نجات و آواربرداری را آغاز کردند. اما در سویی دیگر، افراد و گروههایی، بهجای همیاری و کمک رساندن، با بهانهی یافتن مقصر ماجرا، با پخش شایعات و سوءاستفاده از احساسات مردمی، تلاش کردند تا میان جامعه اختلاف و دوگانگی ایجاد کنند.
رهبر انقلاب اما ساعاتی پس از آن حادثهی تلخ با انتشار پیامی، اذهان عمومی و مسئولان کشور را متوجه وظیفهی اصلی خود کردند تا زمینه و امکان تفرقه و نفرتپراکنی کاهش یابد: «در حال حاضر همهی تلاشها باید برای نجات جان گرفتارشدگان جهتدهی شود. رسیدگی به علل حادثه مسألهی بعدی است.
از همهی مسئولان میخواهم همانگونه که در این چند ساعت، تلاش کردهاند کار مجاهدانهی خود را ادامه دهند و وظیفهی فوری را بر هر حرف و حدیثی مقدم بدارند.»(۱۳۹۵/۱۰/۳۰)
دوم. با وقوع زلزلهی تلخ غرب کشور و انتشار صحنههای غمبار و ناراحت کنندهی مرحومان و مصدومان این واقعه در روزهای اخیر، بار دیگر فضای افکار عمومی کشور از شدت غم و اندوه، ناآرام و ملتهب شد. متأسفانه اما باز هم بعضی از گروههای سیاسی و بعضاً معاند نظام، در زمانی که کشور و مخصوصا مناطق آسیبدیده بیشترین نیاز را به وحدت، همدلی و کمکهای مردمی دارند، با غنیمت شمردن فرصت و با بهانهی یافتن مقصر، تلاش کردند تا اذهان عمومی را از مسألهی اصلی و ضروری -یعنی رسیدگی به آسیبدیدگان – منحرف و مردم را میان قطببندیهای مصنوعی، متفرق و پراکنده کنند.
در لحظات و ساعتهایی که هر فعالیتی برای بسیج افکار عمومی و گسیلساختن کمکهای مردمی، اعم از نقدی، کالایی و یا حضور داوطلبانه در مناطق بحرانزده بسیار حیاتی است و میتواند جان دهها و صدها هموطن را نجات دهد؛ در لحظاتی که ایجاد فضای همدردی برای تسلیدادن به خانوادههای داغدار واجب است؛ حاشیهسازی، نفرتپراکنی و ایجاد اختلاف میان مردم نقشهی دشمن است و نتیجهی آن چیزی جز ضرر و نارسایی برای مردم آسیبدیده و کاهش اعتماد عمومی نخواهد بود. به همین دلیل است که رهبر انقلاب در پیام خود بار دیگر اذهان مسئولان و عموم مردم را به اصلیترین وظیفه، که همان کمک و دستگیری از آسیبدیدگان و مصیبتزدگان است، توجه دادند: «وظیفهی مسئولان آن است که در همین اولین ساعات با همهی همّت و توان به یاری آسیبدیدگان بویژه در زیرآوارماندگان بشتابند و با بهرهگیری سریع از همهی امکانات موجود، از افزایش تلفات جلوگیری کنند.»(۱۳۹۶/۰۸/۲۲)
سوم. عقلانیت انقلابی در چنین شرایطی به ما میگوید علاوه بر آنکه «در غم آنها شریک هستیم» و برایشان از «خداوند متعال صبر و سکینه و آرامش» طلب میکنیم، در عین حال «این حوادث، تأثیر دیگری که دارد این است که خون را در رگهای مجموعهی جامعهی اسلامی کشور به حرکت در میآورد؛ همه را وادار میکند به حضور در صحنههای همیاری و محبّت و برادری»(۱۳۹۶/۰۸/۲۳)
حضرت آیتالله خامنهای نیز خود، در چنین حوادثی با این منطق عمل کرده و میکنند. برای مثال زلزلهی سال ۱۳۴۷ که در دو منطقهی فردوس و دشت بیاض خراسان جنوبی اتفاق افتاد، ایشان که در آن زمان طلبهای مبارز بودند، مستقیما به محل زلزله رفتند و با تشکیل گروههای امدادی، به توزیع کالا، کمک به مصدومان، برپایی چادر امداد و حتی خرید پشم و نخ برای اشتغال خانوادههای زلزله زده مبادرت نمودند. همچنانکه این اقدامات و فعالیتها، در زلزلهی سال ۴۷ اسفراین و سیل سال ۵۵ قوچان نیز از سوی ایشان تکرار شد. حتی بعد از انقلاب اسلامی در دوران ریاست جمهوری و رهبری نیز همین مشی از جانب ایشان دنبال شد و در زمان زلزلهی رودبار، بم و آذربایجان شرقی، ایشان مستقیما در محل واقعه حضور یافته و از نزدیک، شاهد اقدامات و فعالیت مسئولین شدند.
باری، مردم در هنگام مصیبت و شرایط غیرطبیعی، بیش از همه چیز، نیاز به “همدلی و همکاری” برای تسکین دردهای روحی و جسمی دارند. در این شرایط، وظیفهی اولیه، کمک و خدمترسانی به مردم و همدردی با آنها است. تجربهی چهل سالهی انقلاب نیز به ما نشان داده که اگر “همه با هم باشیم” میتوان بر هر مشکلی فائق آمد. «اگر همه تلاش کردیم، میتوانیم بِایستیم، میتوانیم استقامت کنیم، میتوانیم دشمنمان را به زانو دربیاوریم؛ اگر همه با هم باشیم؛ این توصیهی همیشگی ما است.»(۱۳۹۶/۰۳/۲۲)